بازیابی کلمه عبور؟
 
  مطالب آموزشی روش هاي حل مسئله

ICEBERG رویکردی نوین در حل مسئله(بخش اول - ضرورت حل مسئله)

تهیه و تنظیم : عباس يعقوبي

 

شما تا چه اندازه در حل مسائل شخصی و سازمانی خود موفق هستید؟ آیا تا به حال اتفاق نیفتاده که در حل مشکلات خود، راه خطایی را در پیش گرفته باشید؟ آیا تا به حال پیش نیامده که با وجود اینکه برای مشکلات شخصی یا سازمانی شما راهحلی به اجرا گذاشته شده، پس از مدت زمان کوتاهی میزان تاثیر راه‌حل از میان رفته باشد و احساس کنید که مشکل همچنان پابرجاست و راه دیگری را در پیش بگیرید؟ چرا راه­حل دوم در همان بار اول به ذهن شما نرسید؟

آیا این بار راهکار پیشنهادی مؤثر خواهد بود؟ فکر می‌کنید ارائه راهحلهای ناکارآمد که منجر به تکرار مکرر مشکلات سازمان میشود چه هزینههایی در بردارد؟

شاید با پاسخ به این سوالات میزان اهمیت توانایی ارائه راهکارهای مؤثر در حل مسائل را بیشتر احساس کرده باشید. اما سوال اساسی این است که چگونه میتوان راه حلهای جامع و کارآمد برای مسائل ارائه داد به گونهای که شاهد تکرار مجدد آنها در آینده نباشیم؟

 به طور کلی مسائل و مشكلات در دنياي پيچيده و پرشتاب امروزي، اجزايي جدا نشدني از زندگي و كار انسانها هستند. علاوه بر این دامنه مسائل و محدوديتهاي موجود، شرايط و ميزان همپوشاني آنها، مجهز شدن به مهارت تحلیل چند بُعدی مسائل را امری ضروری کرده است.

از نظر جایگاه، حل مسئله بخشی از فرایند تفکر است. حل مسئله که پیچیده‏ترین بخش هر عملیات فکری تصور می‏شود، به عنوان یک روند مهم شناختی تعریف می‏گردد. اما ایجاد انگیزه کافی در جهت حرکت به سوی چنین تفکری مستلزم پاسخگویی به سوالاتی نظیر:

·                     چرا باید مهارت­های حل مسئله را در خود بهبود بخشیم؟

·                     آیا این کار ارزش سرمایه‌گذاری از لحاظ تلاش و وقت را دارد؟

·                     برای ارتقای مهارت حل مسئله چه اقداماتی باید انجام بدهیم؟

·                     و...

می­باشد که ممکن است در ذهن ما وجود داشته باشد. بر کسی پوشیده نیست که امروز آشنایی با      مهارت­­های حل مسائل برای همه افرادی که درگیر در تصمیم­گیری هستند امری ضروری است. اگر مروری به دوران تحصیل خود داشته باشیم می‌بینیم که در دوران تحصیل و در نظام آموزشی مدرسه و دانشگاه به ما آموخته‌اند از ذهنمان برای ذخیره اطلاعات استفاده کنیم و مسائل را به کمک روش‌های ریاضی و  فرمول­های مشخص حل نماییم. ولی امروزه ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که در عین تغییر و پیچیدگی، با مسائل دشوار بسیاری مواجه است. بنابراین همه به مهارت­های جدیدی نیاز داریم تا بتوانیم از عهده رویارویی با مسائل برآمده و راه­حل­هایی بیابیم که به کمک آنها دنیای فیزیکی و محیط اجتماعی خود را بهبود بخشیم. همچنین از آنجا که امروزه رایانه‌ها به طور گسترده‌ای در دسترس هستند، پس بسیاری از مسائل عادی و روزمره را می‌توان بدون اندیشه زیاد و بوسیله آنها حل کرد و جایگاه انسان همچنان برای مسائلی که نیاز به سوال، بررسی، ابداع، کشف و خلق‌کردن دارند متمایز خواهد بود. به عبارت دیگر وقتی از ذهنمان برای حل مسائل پیچیده استفاده کنیم، بهره‌وری ما ارتقاء پیدا می‌کند و این دقیقاً همان کاری است که رایانه­ها نمی­توانند از عهده آن برآیند.

انجمن آموزش و توسعه آمریکا ASTD1 در آوریل 1990 گزارشی از نتایج یک بررسی درباره ضرورت توسعه منابع انسانی منتشر کرد. در این بررسی مدیران اجرایی 93% از 500 شرکت فورچون2 و بنگاه­های خصوصی کشور ایالات متحده اظهار کرده بودند که آنها علاوه بر آموزش خواندن، نوشتن و کار با رایانه، برنامه آموزش مهارت­های پایه را در محل کار خود فراهم کرده یا قصد فراهم کردن آنرا دارند.

مهارت­های ویژه‌ای که در این شرکت­ها بیشترین توجه به آنها شده بود عبارتند از: حل مسئله (58%)، کار گروهی (51%)، مهارت­های میان فردی یا تعاملی (48%)، ارتباط کلامی (45%)، ارتباط شنیداری (43%)، ارتباط نوشتاری (41%) و هدف گذاری (33%).

اما از میان انواع روش­های حل مسئله کدامیک را باید انتخاب کرد؟ روش­ها و تکنیک­های معمول مانند: طوفان ذهنی، دلفی،   FISH BONE CHART، 5 WHYs، TRIZو ... که برای حل مسئله استفاده می‌شوند هر یک جایگاه خاص خود را دارند و در حل مسائل از آنها استفاده می‌شود، اما نکته مهم در تمام آنها اینست که هر یک از آنها برای انجام صحیح بخشی از فرآیند حل مسئله طراحی شده‌اند و در صورت استفاده نابجا از آنها فاقد کارائی لازم خواهند شد. اما درک اینکه در کدام مرحله از حل مسئله هستیم و در این مرحله کدام تکنیک می‌تواند به ما کمک کند امری بسیار مهم است که مستلزم داشتن بینش کافی از موضوع مورد بررسی، روش حل مسئله و گام­های اجرایی آنست. 

گامهای اساسی حل هر مسئله صرفنظر از نوع آن عبارتند از:

·                     کشف و فهم مسئله

·                     انتخاب راهحل

·                     ‌‌‌اجرای راه­حل

·                     بازخورد و اصلاح یافتهها

در هر یک از مراحل حل مسئله از ابزارها و تکنیک‌های خاصی باید استفاده گردد. به عنوان مثال ابزار طوفان فکری با اینکه میتواند مانع محدودیت­های ذهنی برای ارایه ایدهها باشد اما تا زمانی که افراد ندانند که پیدایش یک مسئله تنها محدود به مکان و زمان به وجود آمدن آن مسئله نمیشود، نمیتوانند به درستی از این ابزار استفاده کنند. پس در کنار این ابزار یک بینش دیگر نیز مورد نیاز است و آن داشتن تفکر سیستمی است. می‌توان گفت سازمانهای ما امروز مشکل ابزار ندارند بلکه باید با شناخت و بینش عمیق‌تر، تمامی ابعاد مسائل خود را بررسی و حل نمایند. یکی از روش­هایی که می‌تواند در راستای ایجاد دید چند بعدی و سیستمی نسبت به مسائل پیچیده امروزی کمک کند روش موسوم به  ICEBERG است که در ادامه به تشریح آن خواهیم پرداخت.

 ICEBERG رویکردی آگاهانه و هدفمند بوده و در عین حال روشی سیستماتیک را برای حل مسائل پیشنهاد می‌کند. در این روش برای هر مشکل چهار لایه تعریف می‌شود که در چهار سطح مختلف قرار دارند و برای حل ریشه‌ای یک مشکل باید بطور همزمان به تمام این لایه­ها توجه شود. این رویکرد بیان می‌دارد که مشکلات ما به مثابه یک کوه یخی می‌باشند که ما تنها بین 15 تا 20 درصد آنها را مشاهده می‌کنیم. جالب اینجاست که تمام مشاهدات ما از واقعه، تنها لایه اول ICEBERG را به خود اختصاص می‌دهد.

 

در بخش های بعدی گامهای عملی این روش را بیشتر تشریح خواهیم کرد

1-                  American Society For Training and Development

2-                  FORTUNE500


 
Copyright 2010 © Arman Andishan Vira Co. | All Rights Reserved.